خفه ام می کنند! I do not want to be strangled
نمی خواهم خفه شوم! I do not want to be strangled
خفه ام می کنند! I do not want to be strangled
نمی خواهم خفه شوم! I do not want to be strangledشناسه
در پی آزادی هستم !
وبلاگم عشق و عاشقی نیست !
وبلاگم ادبیاتی-احساسی نیست !
وبلاگم سیاسی نیست !
وبلاگم مذهبی نیست !
متعرض هیچ تعصبی نمی شوم !!
ادامه...
دیدگاه
آزاد ترین جای دنیا؟
دیدگاه
خلایق هر چه لایق؛ هااااااا ای که گفتی یَنی چه؟
پیوندها
نمایه
انتقام قهقرا تمدن خشونت طلاق ظلم مضاعف جامعۀ بیمار ناموسی پنجره ترک زخم خاطرات خون دل پاییز زرد داغ خون دل دروغ و دزدی دزدی جنایت حمایت معنای آزادی خفگی خفقان شهوت لاس بوسه شهوانی حرکات جنسی عاشق اعمال جنسی آغوش تابو فلاکت بهانه فرزند کار زنده بیماری حیوانات بینی افق مادر مقدس نابود رفتار پدر آسمان آتش کلاهبردار عجیب شایع دزد دروغ خواب خیانت زده احساس فرهنگ جبر دیکتاتور غم بشر هولناک مستبد آزادی اجتماع خود سانسوری سانسور جامعه کابوس تراژدی مرگ تدریجی حقوق بشر خودکشی مرگ جنسی خیانتتازه ترین
همه- دادنامه ای برای وجدان جامعه خیانت جنسی و ناموسی که زنم به من کرده برای من حق شرعی و قانونی ایجاد کرده که جامعۀ بیمار ما نمیخواد اونو بربتابه! زنم...
- مغزهای آکُستیکی گوش کنی می فهمی! اینجا را کلیک کن
- زخم های نشمرده سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدانِ خالی لب پنجره پُر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل...
- معنای آزادی احساس می کنم این روزها انتقادها و اعتراض ها به مزاحمت های عاطفی (البته از دیدگاه کسانی که به آن مزاحمت می گویند) فزونی...
- بیماری فریب ! تا کی خودشان را می فریبند؟ حقیقت این است که فریب جزیی از خمیرمایه ی وجود شده! بسی جا دارد که برای این مصیبت تان نیز...
- حمایت از جنایت ! نابود می کنند با تابوسازی های مسخره! زندگی را به آتـش می کـشـنـد با مقدسنمایی های پوچ ! به کجا رسیده اید ؟ ! من از این...
- خفگی ِ فضیلت ! به " خود کشی " نیازی نیست ! تو را که در پی "ارزش های بشری" هستی " خاموش " خواهند نمود !...
- خفقان ، خفگی یا سکوت ؟ شاید هم " جبرِ اجتماعی " ! هر نامی بخواهی بر آن بگذار، ولی چیزی است که امروزه سانسور می نامند یا شاید دقیق تر...
- خیانت زده ! احساس می کنم " خیانت " پشت گوشم ایستاده ! نه ! " خیانت " مرا سخت در بر گرفته ! " دروغ " و...
دیگر نوشت
تاریخ
اسفند 1397| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
جستجو
خفقان ، خفگی یا سکوت ؟
شاید هم "جبرِ اجتماعی" !
هر نامی بخواهی بر آن بگذار، ولی چیزی است که امروزه سانسور می نامند یا شاید دقیق تر "خودسانسوری" - البته از گونه ی اجتماعی آن - گر چه من به آن دیکتاتوریِ جامعه می گویم . یعنی اجتماع یا فرهنگِ عامه، مستبدانه "آزادی" را به بند می کشد !
به دنبال آزادی
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 21:09
وای از سانسور! سانسور از مرگ سخت تر است!